میم واقعا خوشبخت است
میداند معلم کلاس اولش کجاست و به دیدنش رفته و برایش گل هم گرفته
با هم کلی صحبت کرده اند و اخر سر میم فراموش کرده بگوید چقدر دوستش دارد و بعد هم خجالت کشیده برگردد تا فقط بگوید: ببخشید یادم رفت بگویم چقدر دوستتان دارم
در تمام طول صحبتمان 4 بار به دیدار با معلمش اشاره کرد و این یعنی ملاقات خوبی را پشت سر گذاشته
به این فکر میکنم که واقعا دلم میخواهد معلم هایم را ببینم یا نه
گاهی حس میکنم واقعا میخواهم ولی اینکه هیچ حرفی برای گفتن پیدا نکنم _که ذاتا اینطور هستم_ مرا میترساند
پس معمولا کلا بیخیال این رفتارهای دراماتیک میشوم
برای میم خوشحالم
کمتر چیزی او را واقعا سر شوق می اورد و این دیدار یکی از ان کمتر چیزهاست
درباره این سایت